ماران قاشیه
جمعه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۷، ۱۰:۳۷ ب.ظ
گویا خدای هم دگر از ما بریده است
آدم سرشته بود. به شیطان رسیده است
در این زمان ز خصلت انسان نشانه نیست
دیو و دد است آنکه خدا آفریده است
در سینه جای دل بمثل سنگ خاره است
نقش خدای از رخ ما پر کشیده است
با نام حق به خون یتیمان وضو کنیم
شب را نشانه گرده و گویا سپیده است
صد موعظه به سوز به منبر همی کنند
بس شر ز مفسدو شیطان خریده است
یزدان شدست رونق بازار کسبشان
چشم حیایشان که خدا را ندیده است
بر پشت جاهلان بنشستند شاهوار
جهل است آنکه پشت کسان را خمیده است
با صد خرافه بر همگان سروری کنند
فحشاگری که فاقه حسن حمیده است
صدها نقاب روکش روی پلیدشان
گر خط به خط کنم بخدا یک جریده است
دل خون شدست بسکه"رسا " دیده عیبها
چون مار قاشیه تن و جان را گزیده است
#گیتی_ رسائی
- ۹۷/۰۶/۱۶