جانی به تن نمانده
چهارشنبه, ۱۶ آبان ۱۳۹۷، ۱۲:۰۲ ب.ظ
از ناله حد گذشته .جانی به تن نمانده
برما گنه ببخشا بر جان ما توان ده
دل برده این جهانت از عارف و از عامی
اما همه فریب است . من دانم و تو دانی
گفتی که در دو گیتی .خوشحال میتوان زیست
پنهان مکن .بگو که .خوشبخت درجهان کیست؟
هرگوشه پر ز درد است از صفر تا نهایت
ریزند بر دهان خاک تا گم شود صدایت
گفتی وفاست کارت ماجز جفا ندیدیم
از ناکس و زهر کس بس ناروا شنیدیم
صبر است چاره کار. ام کجاصبوری؟
خود شاهدی که دیگر در دیده نیست نوری
فریاد هم درین دهر دیگر گره گشا نیست
ای کاش ره نمائی .گوئی که چاره در چیست؟
رنجور گشته حالم. دنیا شده وبالم
یارب"رسا" بریده دیگر مده مجالم
#گیتی_رسائی
- ۹۷/۰۸/۱۶