گرگ دل
شنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۷، ۰۶:۲۷ ب.ظ
همه گفتند ره عشق نباشد هموار
گر چنین یار بود بر سر دوشت آوار
رفتم و دل به خطا کرد مرا همره خویش
من شدم عاشق و افتاد دلم از من پیش
من شدم مضحکه ی دست دل نا اهلم
بین مرا حال که در آخر خطِ جهلم
خنده دارد بخدا حال من و حال دلم
کو زبانی که دهم شرح ز احوال دلم
من شدم پیر و دلم عشق جوانی دارد
گشته چون کودک و امیال نهانی دارد
ترسم آخر به ره باد دهد هستی من
من نخورده همه جا جارزند مستی من
وای بر حال"رسا" ودل دیوانه ی خویش
گرگ دل کی به صبوری بشود همچون میش
#گیتی_رسائی
- ۹۷/۰۹/۱۰