رویاهای تنهائی من

آنانکه غنی ترند محتاج ترند

رویاهای تنهائی من

آنانکه غنی ترند محتاج ترند

رویاهای تنهائی من

حضورم فقط یک بودن است . همین .

نه شاعرم و نه ادعائی دارم که کم توان تر از هرگونه توانی هستم .

اگر نوشته ای دارم فقط یک دلنوشته از دلتنگیهام است و بس .

بایگانی

رها کنیم دامان خدا

دوشنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۱۱:۴۹ ق.ظ

Osadzony obraz


بیهوده مرا به هیچ دلگرم مکن


با قول و غزل مرا تو سرگرم مکن


با من تو دو صد بار به جنگ آمده ای


دانم که تو هم چو من به تنگ آمده ای


ناصح شده ای سبک کنی بارت را؟


بر دوش من افکنی تو سربارت را؟


در کوره رهی . چراغ یاران شده ای ؟


در تاب و تب زمین. تو باران شده ای ؟


تو همچو منی و . درد من میدانی


ناکرده گناه گشته ایم قربانی


این درد ندارد هیچ درمان و دوا


آن به که رها کنیم دامان خدا


عادل نکند به هیچکس جور و جفا


یک قوم خوشند و مابقی باد هوا


بر خویش رها نموده  سامان جهان


گو یا که ندارد خبر از جور زمان


می بیند ودم نمیزند. کو رحمان؟


بی برگ و نوا دهد به دنیا تاوان ؟


گر نیک نظر کنی به آتش افروز


در خواب خوش خویش شود شامش روز


دیدست "رسا" که بی گنه میسوزد


پس به که بمیرد و لبش بر دوزد


#گیتی_رسائی

  • گیتی رسایی

نظرات  (۱)

بسیار خوش آهنگ و پر معنا و انتقادی و جالب اینکه انتقادهای معرفتی درست و محکم. و بسیار به من چسبید.
و می‌دانم که نباید به دلم می‌چسبید.
من شما رو دوست ندارم.
پاسخ:
سپاس از شما

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی