رویاهای تنهائی من

آنانکه غنی ترند محتاج ترند

رویاهای تنهائی من

آنانکه غنی ترند محتاج ترند

رویاهای تنهائی من

حضورم فقط یک بودن است . همین .

نه شاعرم و نه ادعائی دارم که کم توان تر از هرگونه توانی هستم .

اگر نوشته ای دارم فقط یک دلنوشته از دلتنگیهام است و بس .

بایگانی

مشو غره

پنجشنبه, ۲۷ تیر ۱۳۹۸، ۰۸:۲۴ ب.ظ


گمانم جنتی برپا نباشد


و یا دوزخ خیالی خام باشد


درون سینه جای دل چه داری؟


ببین سنگ است . یا احساس عالی


اگر سنگ است شرم از خویشتن کن


چنین خاری ز سینه ریشه کن کن


نگه کن پشت سر، کس مانده باقی؟


به گور هیچکس دیدی چراغی؟


بد و خوب تو بعد از مرگ باشد


نخواهد بُرد گر یک دل خراشد؟


نسوزان دل برای حاصل خویش


اگر داری به دنیاخوی درویش


مشو غره به رفتار عزیزان


نباشد گفته شان بر کرده میزان


بسی دیدیم چون کفتار و گرگند


به عادت خون هر مردار خوردن


چرا باید که خام هرکسی شد؟


دلی آزرد، دل آزار کسی شد؟


"رسا" بیهوده میگوئی گواهند


خوشا آنان که دور از اشتباهند


#گیتی_رسائی





  • گیتی رسایی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی