رویاهای تنهائی من

آنانکه غنی ترند محتاج ترند

رویاهای تنهائی من

آنانکه غنی ترند محتاج ترند

رویاهای تنهائی من

حضورم فقط یک بودن است . همین .

نه شاعرم و نه ادعائی دارم که کم توان تر از هرگونه توانی هستم .

اگر نوشته ای دارم فقط یک دلنوشته از دلتنگیهام است و بس .

بایگانی

زیدکی میگفت

چهارشنبه, ۱ آبان ۱۳۹۸، ۰۹:۲۸ ب.ظ

 

شنیدم زیدکی میگفت . ای یارب همه جانم

 

نه جانی در تنم مانده ،نه راهی بهر سامانم

 

زدنیا رفته ام اما ، اجل کرده فراموشم

 

زمانی ترسم او آید، که رفته دین و ایمانم

 

ندارم حسرت ماندن، درین دنیای پوشالی

 

نداند کس اگر . دانی، چه گویم .سرِپنهانی

 

دلم بشکسته میدانی، به صدها درد بیدرمان

 

تمام درد من باشد، به لفظ و بر زبان آسان

 

کجا باور بود کس را؟ ندیده یا که نشنیده

 

فقط شاید تو میدانی، که میسوزم درین بحران

 

اگر نالم ز بیداد است ، کو یک رهروی عادل؟

 

نباشدجان و تن دیگر، خداوندا به فرمانم

 

"رسا" آتش گرفته ،گر زبان آلوده گرداند

 

شده صدهاغم پنهان، به تنگ سینه اش مهمان

 

#گیتی_رسائی

  • گیتی رسایی

نظرات  (۱)

ز دنیا رفته ام اما اجل کرده فراموشم...

 درود . درود بر مادر زیبا روی خودمان 🌹 عاشق خودتم و اشعارت ❤

پاسخ:
درود بر شما عزیزم . هر بار کامنتی از شما دارم که پر از مهر است یکدنیا خوشحال میشوم . سپاس از اینکه هستید و مادر را فراموش نگرده اید . اینهم سعادت منست

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی