۱۱
آذر
رویا های تنهائی - انصاف نیست
من به یاد توام و ، جام دهی بر دگری
حاصلی نیست مرا، کام دهی بر دگری
سالها سوختم و، یاد تو شد مونس من
نیســــت انصاف که آرام دهـی بر دگری
من به یاد توام و ، جام دهی بر دگری
حاصلی نیست مرا، کام دهی بر دگری
سالها سوختم و، یاد تو شد مونس من
نیســــت انصاف که آرام دهـی بر دگری
گر دلم را داده ام ، این خصلت و خوی منست
با بَدَت خو کرده ام ، این خصلت و خوی منست
خنــــــده بر روی لبم صــــد ناله توی سینه ام
زندگانی این چنیـــــنی ، خصلت و خوی منست