من ره خدا رسیده ام
تا زتو دل بریده ام
رسم زمانه را ببین
درد به جان خریده ام
#گیتی_رسائی
من ره خدا رسیده ام
تا زتو دل بریده ام
رسم زمانه را ببین
درد به جان خریده ام
#گیتی_رسائی
داغت به دلست و باز عشقت بر پشت
گشتند عدو . امید را در ما کشت
دیگر ز جوانی و طرب نیست نشان
سیلاب غم و درد و بلا ما را کشت
#گیتی_رسائی
فریاد مزن جهان ندارد یارب
این کهنه قبا دگر ندارد صاحب
گر داشت نشان و قدر. این کهنه قبا
برداشت و برد و کرد اسباب طرب
#گیتی_رسائی
اگر میداشت این دنیا حسابی
نبود اینگونه در دنیا خرابی
هزاران رنگ دارد این زمانه
گهی سرخ است و گه سبز گاه آبی
#گیتی_رسائی
در کوی تو دیوانگیم شهر شده
آنجا دل دیوانه ام آزرده شده
تو سنگ زدی و من تماشاکردم
دل بود درین میان که سرخورده شده
#گیتی_رسائی
گفتم بروم بر سر کوهی بنشینم
غیز از خودم و باز خودم هیچ نبینم
از خویش برون رفتم و جز وهم ندیدم
در خویش فرو رفتم و جز خویش ندیدم
#گیتی_رسائی
تا باز کنم به شکوه لب . ناشکرم
تا دل سپرم به سوز و تب . ناشکرم
باید که بسوزم و دهان بر بندم
روزم شده تار همچو شب .ناشکرم
فریاد زند عقل که
از دل بگذر
زین بوالهوس عاطل و باطل
بگذر
اما چه کنم که اختیارم
با اوست
تو از من و از پند و نصیحت
بگذر
#گیتی_رسائی
نمیدانی چه کردی با دل من
دل دیوانه ی ویران ی من
هنوزم آتشت گرم است در دل
خرابست از نبودت خانه ی من
#گیتی_رسائی
دلتنگ توام ندارم آرام
من یاد توام ز بام تا شام
تو بی خبری ز یادم اما
دیگر نبود امید فرجام
#گیتی_رسائی
برای دردِ بیدرمان ِ چون من
مخور غم . حال ما گفتن ندارد
خودت را از برای من میازار
چنین زهری دگر خوردن ندارد
#گیتی_رسائی
در آینه خنده میزنم بر رخ خویش
این خنده چنان نیش بود بر دل ریش
این خنده نشان درد بیدرمانست
گرگ است جهان و میدرد از پس و پیش
#گیتی_رسائی
به دل گفتم تحمل کن فراقش
مگیر از این و آن دیگر سراغش
به دست باد بسپُر خاطراتش
درون دیده خامُش کن چراغش
#گیتی_رسائی
به دل گفتم حذر کن
از خیالش
مپرس از این و از آن
روز و حالش
مشو در کوی رندان
خاک پایش
نداردهیچ لذت
قیل و قالش
#گیتی_رسائی
سحر شد . غم به سر آمد . نیامد
به داد من برس . جان بر لب آمد
شبم را با خیالش عالمی بود
سحر چون تیر شد
از در درآمد
#گیتی_رسائی
دل را به پیش ما به امانت
گذاشتی
با آن چه کرده ای ؟
که امانم بریده است
#گیتی_رسائی
گفتند خدا را بکشیم و خود خدائی بکنیم
با مضحکه بر درد دوائی بکنیم
با ظلم و خرافه هرچه خواهیم کنیم
بر مرده ی مردمان صفائی بکنیم
#گیتی_رسائی
شکستی هر چه را
مشکن دلی را
مزن آتش
مسوزان حاصلی را
بترس زآندم به تاوانش
بسوزی
که در دریا
نبینی ساحلی را
#گیتی_رسائی