۰۳
شهریور
به یادت هست کَندر خانه ی دل ؟
شبی مهمان چشمان تو بودم ؟
سرت بر سینه ی من بود آنگاه
غزلهای چنانی می سرودم
به یادت هست با چشمان گریان ؟
نگاه ِ عاشق دیوانه ام را؟
سرود سرد بر روی لبانم
فرو پاشید این افسانه ام را ؟
به یادت هست با شور و تمنا؟
برفتی از برم همچون نسیمی؟
کنون ماندم درین ماتمسرا من
به امید نشانی یا شمیمی
نمی آئی ولی باور ندارم
بجز یادت . بجز یادت . بجزیاد
#گیتی_رسائی