۲۸
اسفند
در نــــــــهانخانه ی دل نیســـــــــــت به غیر از تو کسی
اندرین خانه دگر نیــــــــست کسی ،هــــــمنفسی
گرچــــــــه تنهاست خیال تو مرا مونس و یار
یادتو گلبن عشقم، ندهم جا به کسی
گیـــــــــتی رســـــــــــائی
من به شب خو کرده ام
شب ،سکوتش، تا بلندای خیال
تا به اوج کهکشان
تا به رویاهای دور
تا به دامان ستاره
بی عبور
تا نیاز
تا به اعماق زمین سخت و سرد
تا به سرداب سیاه
میبرد با خویشتن روح مرا
من به شب رو کرده ام
من به تاریکی به غم خو کرده ام
من به تنهائی ، به شب
جغدکی هستم اسیر آرزوهای محال
عاشق دنیای خویشم
من "رسا" یم
خویش را در خویش جادو کرده ام
گیتی رسائی