چرا شد

ما را هوسِ، سوختنِ پیش رُخَت بود

خاکستر ما همسفر باد صبا شد

شاید که به گوشت برساند خبر ما

آنگاه بسوزی . که چنان بود .چرا شد

#گیتی_رسائی

لذت مرگ

من با سکوت

لذت مرگ را حس کرده ام

#گیتی_رسائی

دنیا خراب است

که گفت نامهربان بودن صواب است؟

که گفتا عاشقی رنج و عذاب است؟

چرا از من گریزانی ؟ چه کردم؟

اگر دنیا چنین باید . خراب است

#گیتی_رسائی

همیشه تا همیشه

می گویند عاشقان حسودند

ولی مگر من عاشقت نبودم؟

چرا دیدم ترا با.......

نه تنها حسادت نکردم

بلکه عاشقتر شدم

به رقیبم حسادت نکردم

او ترا داشت و من خاطراتت را

زیاده خواه نبودم

عقل گفت

تو رفتنی هستی. ولی خاطراتت

همیشه تا همیشه درمن

ماندنیست

همیشه تا همیشه من و خاطراتت

پس من تمام ترا داشتم

دارم و خواهم داشت

#گیتی_رسائی

بمانم در نبودم

مرا پنهان بکن در سینه ی خویش

که تا شاید بمیرم در درونت

عجب رسمیست رسم عاشقانه

که می خواهم بمانم در نبودم

#گیتی_رسائی

آرامش دل دار

خوش آنکه نداشت دل که سوزد

جان زینهمه درد برفروزد

آرامش دل دار پس از مردن اوست

جز درد جهان به ما نمی آموزد

#گیتی_رسائی

خیال خام

لب فرو بستم ترا در خویش پنهانت کنم

هرکه هستی .هرچه هستی. جان جانانت کنم

بی خبر بودی تو و. من در خیال خام خویش

می کشیدم نقشه کز رفتن پشیمانت کنم

#گیتی_رسائی

زهی باطل

شب و روزم به حسرت میشود طی

مپرس از من ، نمیدانم، کجا؟ کی؟

بلائی بود شد جانم نشانه

زهی باطل ، زهی باطل، زهی ،هی

#گیتی_رسائی

دلم به عشق جوانست

کجا روم ؟ دل دیوانه با تو درگیر است

چو برده ای که دویایم اسیر رنجیر است

رهائی از ققسم نیست طالعم اینست

دلم به عشق جوانست و چهره ام پیر است

#گیتی_رسائی

مرام دیوانگان

آنچنان آرزومندت هستم

که گاه دیوانگی به سراغم می آید

میخواهم از قفایت بیایم

شاید سایه ام بر سایه ات بنشیند

در مرام دیوانگان اینهم وصالیست

#گیتی_رسائی

دلم میسوزد

دلم می سوزد اما مرهمی نیست

بریدم از همه عالم غمی نیست

ندارم حسرت بودن ، خرابم

بسان مرده ام ، چون همدمی نیست

#گیتی_رسائی

شدی رهبر

شرابی تلخ من خوردم ز جامت

شدم چون برده ای ، بسته به دامت

نشانی نیست دیگر از نشانم

شدی رهبر ، شدم همچون غلامت

#گیتی_رسائی

نگه کردی

خیالت میرود از دل ، خیالت؟

و یا آن لحظه، آن برق نگاهت؟

غلط پنداشتی، آتش گرفتم

نگه کردی؟ همین باشد گناهت

#گیتی_رسائی

آینه امانت دار است

وفاداری آینه را می ستایم

هنوز ترا همانطور که در آن

نقش بستی به من

نشان میدهد

موهایت هنوز سیاه است

صورتت هنوز رد پای زمان را

تجربه نکرده

نگاهت هنوز پر از عشق است

نه انگار که سالها از آن نگاه

میگذرد

آری آینه امانت دار خوبیست

ترا برای من نگه داشته

میداند دوستت دارم

#گیتی_رسائی

نگاه آخرین

شرابی بود و مستم کرد یک عمر

نگاه آخرینت بر نگاهم

گمانم در شب اول پس از مرگ

همین بود و همین باشد گناهم

#گیتی_رسائی

محراب سینه

محراب ِ سینه سنگ بنایش

ز عاشقیست

ما لذت خیال را

برآن وصله کرده ایم

#گیتی_رسائی

تقاص دل

دیوانگان تقاص ِ دل و دیده میدهند

بیهودگی لذت دنیا

در عاشقیست

#گیتی_رسائی

ناز اجل را کشیدم

مده رنجم که من از غم بریدم

بجز درد و غم از دنیا ندیدم

به مردن گشته ام راضی، ندانی

چقدر ناز اجل را من کشیدم

#گیتی_رسائی

شرم دیدار

شرم دیدار نگاهت به دلم چنگ زده

تا هنوز است به این عشق دوصدرنگ زده

مستِ مستم بخدا. بسته دهان از توصیف

از برای دلک غمزده ام، روزوشب آهنگ زده

#گیتی_رسائی

یعنی چه

گفت آن روز نگاهت

که بلا یعنی چه

به من خسته بگفتا

که جفا یعنی چه

سوختن در قفس و ناله زدن

یعنی چه

کافری کردم و گفتم

که خدا یعنی چه

#گیتی_رسائی

جزای ظلم

چه دردی شد دوا؟ ای نامسلمان

که گفتست دل شکستن هست آسان؟

نباشد بی جزا ظلم ستمگر

که بشکست هر که دل ،دادست تاوان

#گیتی_رسائی

اختلاف سلیقه

چه بد است اینهمه اختلاف سلیقه

من میخواستم با تو باشم

تو با دیگری

#گیتی_رسائی

مشو از من جدا

مشو از من جدا . تا من نمیرم

بیا نزدیکتر تا جان بگیرم

حساب سالیانم رفته از یاد

به دست خویشتن جانان اسیرم

#گیتی_رسائی

چه کردم

عذابی بود دیدن . روی ماهت

امانم را بریده .آن نگاهت

چرا با من چنین کردی؟ چه کردم؟

ترا من با خدا کردم رهایت

#گیتی_رسائی

گوئی بگذر

ساده باشد که به هر دلشده گوئی بگذر

گر جفا دید زنی خنده بگوئی بگذر

درد دارد که بسوزد نبود همنفسی

بی خیال از غم دل آئی گوئی بگذر

#گیتی_رسائی

خرابِ فراغ

سحر آمد یکی بی دل سراغم

بگفتا از جدائی داغِ داغم

نهادم دست او بر سینه ی خویش

بگفتم من خراب ِ این فراغم

#گیتی_رسائی

ترا می خواهد

دلِ بیمار . ز منِ زار     ترا می خواهد

گشته سربار بر این بار     ترا می خواهد

هست در بند و گرفتار     ترا می خواهد

تو ببین حال منِ زار    ترا می خواهد

#گیتی_رسائی

فقط یکبار نگاهم کن

یکبار  و فقط یکبار

و نه برای همیشه

برای یک لحظه به من نگاه کن

آنقدر ترا در خود جا داده ام

که با یک نگاه میتوانم

قصه سالها را بگویم

و اگر تو فقط یکبار

و یک لحظه

به چشمانم عاشقانه بنگری

کتابیست این دلدادگیها

که رازش در چشمان منست

پس فقط یکبار نگاهم کن

#گیتی_رسائی

جان بسر

آورد خبر که رفته ای با دگری

آنسان که زخویشتن دگر بی خبری

گفتند که بی خبر شدی از غم ما

خوش باش که ما خوشیم از جان بسری.

#گیتی_رسائی

عشق همین نیست

ای آفت جان رسم و ره عشق چنین نیست

تو نازکنی ، من بکشم، عشق همین نیست

بر خویش نظر کرده ای در آینه . اما

دیوانه ی عاشق  بخدا روی زمین نیست

#گیتی_رسائی