باورم شد دشمنی، وقتی که نیشم می زدی
پیش هر بیگانه ای ، برقلب ریشم می زدی
وقت خلوت شهد در کامم نمودی بی حساب
در قفا برعکس آن بودی که پیشم می زدی
گیتی رسائی