گفتند عاشقی
پنجشنبه, ۱ مرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۲۰ ب.ظ
گفتند عاشــــــــقی ، زصبــــا حرف میزنی
در عاشـــــقی ز سوز و چـرا ،حرف میزنی
گفتــــند عاشقی که زبان با دلت یکیست
اینـــسان که سوختی زکجا حرف میزنی؟
گفـــــتند عاشــقی که چنین ناله میکـنی
بی خــــود شدی زدرد و بلا حرف مــیزنی
گـــــفتند عاشـــقی که بسوزد دلت زهیچ
خاکســــــتری ،زمهر و وفا حــــــرف میزنی
گفتند عاشقی که چنین رفته ای زخویش
بـــی پاوســـــر ز رازِ بقاحرف مــــــــیزنی
گفتــــــــند عاشق و زخود نیستــــت خبر
باصـــــــــد زبان زســـوزو نوا حرف میزنی
گفــــــــتند عاشــقی ، بخدا عاشق دلم
بامـــــــن مگو که از دل ما حــرف میزنی
گفــــتند عاشقی که چنین غافلی زجان
دیوانه ای کـــه همچو"رسا" حرف میزنی
گیتی رسائی
دوستش داری و نمی داند
دوستش داری و نمی خواهد
دوستش داری و نمی آید
دوستش داری و سهم تو از بودنش
فقط تصویری است رویایی در سرزمین خیالت
دوستش داری و سهم تو
از این همه ، تنهایی است ....