آئینه
پنجشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۵، ۰۱:۱۵ ق.ظ
شاهد دیوانگیهایم فقط آئینه بود
رنگ را بر رنگ بردوزم فقط آئینه بود
آن غم دیرینه را آئینه میدانست و من
درد را بر درد اندوزم فقط آئینه بود
میفروزم همچو شمعی گرچه پیداو نهان
همدم این قصه پردازی فقط آئینه بود
درمیان انجمن چون غنچه می بستم زبان
ناله میگردم شنیدارش فقط آئینه بود
وه چه حالی داشتم در لحظه ی دیدارها
محرم اسراز آن سوداگری آئینه بود
اندرین ویرانی بگذشته های تو "رسا"
آنگه بشکسته به غمخواری فقط آئینه بود
#گیتی_رسائی
- ۹۵/۰۶/۱۸