سرمه ی سرد
پنجشنبه, ۷ دی ۱۳۹۶، ۰۷:۱۷ ب.ظ
درحسرت دیدن تو هردم
هرگز تو ندانی که چه کردم
سیلی زده ام به صورت زرد
بر دیده کشیده سرمه ی سرد
صد منت نا به جا کشیدم
از دشمن و دوست بد شنیدم
گفتم که ز راه بر نخیزم
با دشمن و دوست می ستیزم
تا دست به گیسویت رسانم
آتش بزنم به جسم و جانم
تا بوسه زنم به خاک پایت
جان و دل خود کنم فدایت
کی دیده درین جهان چو من مست
تنهاست "رسا" که این چنین هست
#گیتی_رسائی
- ۹۶/۱۰/۰۷