باید اعتراف کنم که جیگرم حال آمد. نمیدانم کجایش اینطور در من نفوذ کرد، احتمالأ تم پس زمینه. حسی که از مجموع روایت و آن کشش و ماجرایی که به ذهن نزدیک میشود، یک ماجرای عاشقانه رازگونه. یک التهاب که گویی کلید باز کننده صندوق التهاب هر دلی است. گاهی یک یک بیت شعر میخوانی، می رود و دفتر شعر احساس ت را میآورد و باز میکند جلوی چشمان دلت. این، آن بود.
پاسخ:
سلام به شما . هرکامنت شما برایم یک آموزه است . قلمتان دلگرم کننده و روشن کننده یک ذهن پویاست . خوشحالم از حضورتان . مرا به بودن دلگرم میکنید . که بسیار نیازمند این گونه حضور هستم
ارسال نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.