سرمه، سرخاب، سفیداب،بگو هفت قلم
نو عروسانه تن آراسته بودم ، مثلا
دزدکی چهره ی مردانه ی تو دیدم وباز
موی خود زیر لَچک بافته بودم ، مثلا
با نگاهت دل من ریخت و از شرم حضور
روی پوشانده و نشناخته بودم ، مثلا
چون که لبخند زدی ،بندِ دلم پاره شدو
خانه از بختِ خوشم ساخته بودم ، مثلا
سرمه، سرخاب، سفیداب،بگو هفت قلم
نو عروسانه تن آراسته بودم ، مثلا
دزدکی چهره ی مردانه ی تو دیدم وباز
موی خود زیر لَچک بافته بودم ، مثلا
با نگاهت دل من ریخت و از شرم حضور
روی پوشانده و نشناخته بودم ، مثلا
چون که لبخند زدی ،بندِ دلم پاره شدو
خانه از بختِ خوشم ساخته بودم ، مثلا