کجا بردی مرا
شنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۸، ۱۰:۳۸ ق.ظ
کجا رفتی کجا بردی به حال من چه ها کردی
کجا هستم به دنیای غمم کجا بردی دلم رو از چه آزردی
ز جان من چه میخواهی تو رفتی بی تو من موندم
ز من دیگر چه میجویی من پیمان شکن مردم
دلم را کجا بردی و رفتی برو عاشق مرا کم نیست
تو شمع بزم اغیاری دلم را تاب این غم نیست
انسان دارد زندگی خودش را میکند. ناگهان یک دیدار، یک نوع نگاه، یک نوع بینش، یک علاقه... مسیر را از جلوی پایت میگیرد. همه پیشبینیها، همه عادات و نظم های او را بهم میزند. آرامش ت دیگر در بودن دیگری است. آن زمان انسان یک حال عجیبی دارد، حالت بینظمی، که شرح ش میسور نیست مگر به نظم. که خواندیم.