ما را به تاراج برند بسیار بیداری بود بسیار خواب بود روزهای جمعه ابر داشتیم اما نمیتوانستیم بیداری و خواب و ابر جمعه را زندگی نام بگذاریم پس خواب را انکار کردیم پس بیداری را انکار کردیم روزهای جمعه از خانه بیرون رفتیم که ابر را نبینیم چه حاصل که عمر به پایان بود و چای در غروب جمعه روی میز سرد میشد. احمد رضا احمدی
لحظه ای و دلبسته ای اقبال خودت باش
دلبسته خودت عمر و احوال خودت باش
یک لحظه نخور حسرت آنرا که نداری
راضی به همین چند قلم مال خودت باش
دنبال کسی باش که دنبال تو باشد
اینگونه اگر نیست به دنبال خودت باش
پرواز قشنگ است ولی بی غم و محنت
محنت نکش از غیر و پروبال خودت باش
صد سال اگر زنده بمانی گذرانی
پس شاکر هر لحظه و صد سال خودت باش