رویاهای تنهائی من

آنانکه غنی ترند محتاج ترند

رویاهای تنهائی من

آنانکه غنی ترند محتاج ترند

رویاهای تنهائی من

حضورم فقط یک بودن است . همین .

نه شاعرم و نه ادعائی دارم که کم توان تر از هرگونه توانی هستم .

اگر نوشته ای دارم فقط یک دلنوشته از دلتنگیهام است و بس .

بایگانی

چوبها خورده ام

شنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۸، ۰۶:۵۱ ب.ظ

نظرات  (۲)

  • abdolnabi solimani
  • می کند دوری تو ای ماه من آزرده ام

    من به این وابستگی دل به تو پی برده ام

    می روم تا کوچه معشوق ام اما چه سود

    در مسیر خانه اش آن سنگ تیپا خورده ام

    مثل آن صیدم که صیادش نهد وا در کمند

    کرده درد انتظارش مضطر و افسرده ام

    چون گلی که با نوید و شوق باران می دمد

    فصل بی باران نماید زودتر پژمرده ام

    دل که می میرد دگر این زندگانی مرده گی است

    فاتحه خوانم برای قلب از غم مرده ام

    در مسیر پر نشیب و پر فراز عمر خیش

    دل به غیر تو به کس نسپرده ام

    جای اینکه تو به زخم من نمک پاشی مدام

    رحم کن آخر که از دستت بسی آزده ام

    پاسخ:
    گاهی متوجه میشوم که شعر از خودتان است ولی بعضی اوقات درست حالی نمیشوم  دلم میخواهد بدانم ممنون میشم اگر شعرهای خودتان را که میفرستید ذکر کنید
  • بهداد فروزش
  • شما فوق العاده هستید 🌹

    -

    مارا به رنگ نسوز، رنگ اپوکسی و اسپری رنگ نسوز می شناسید.

    پاسخ:
    سپاسگزار شما و لطف بینهایتتان

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی