پاسخ:
راهیست راهِ عشق که هیچش کناره نیست آنجا، جز آن که جان بسپارند، چاره نیست هر گَه که دل به عشق دهی خوش دمی بود "در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست" ما را ز منع عقل مترسان و مِی بیار! کآن شحنه در ولایت ما هیچ کاره نیست از چشم خود بپرس که ما را که میکشد جانا! گناهِ طالع و جُرمِ ستاره نیست او را به چشم پاک توان دید چون هلال هر دیده جای جِلوهٔ آن ماهپاره نیست فرصت شمر طریقه رندی که این نشان چون راه گنج بر همه کس آشکاره نیست نگرفت در تو گریه حافظ به هیچ رو حیران آن دلم که کم از سنگ خاره نیست حافظ
ارسال نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
در جمالت یک نشان دیدم گرفتارم جزین
چون جمالت یار شد در بی قراری ای نازنین
آتش گرفت مزرعه ام سوخت حاصلم
آفت شدست یاد تو عشق ناقلم بر آستین
درد است عاشقی و ظاهر طرب
من کجایم در یمن یا در زمین
هرگز به باغ دهر گیائی وفا نکرد
هرگز ز شست چرخ خدنگی خطا نکرد