شب درد است
دوشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۸، ۰۱:۵۶ ق.ظ
ابر را دیدیم چون ما چشم گریانی نداشت
برق هم کم ماید از شعله سامانی نداشت
با مسیحا درد خود گفتیم پر سودی نکرد
زانکه چون بیماری چشم تو درمانی نداشت
سینه ما، هیچگه بی ناوک زخمی نبود
این مصیبت خانه کم دیدم که مهمانی نداشت
لذت رو ر قفا رفتن چه می داند که چیست
هر که در دل حسرت برگشته مژگانی نداشت
از در و دیوار می بارد بلا در راه عشق
یک سرابم پیش ره نامد که طوفانی نداشت
نامه ام را می بری قاصـد زبانی هم بگو
خامه شد فرسوده ورنه شکوه پایانی نداشت
مایه حزن است هر بیتم کلیم از سوز دل
هیچ محنت دیده چون من بیت الاحزانی نداشت
شب مردن ،شب درد است..... شب درد و شب حسرت
بدون عشق ما درد است..... من از شب دردم نمی کاهم
تو را بی غم نمی خواهم..... اگر عمرم به پایان است
شب درد است آخرین راهم