رویاهای تنهائی من

آنانکه غنی ترند محتاج ترند

رویاهای تنهائی من

آنانکه غنی ترند محتاج ترند

رویاهای تنهائی من

حضورم فقط یک بودن است . همین .

نه شاعرم و نه ادعائی دارم که کم توان تر از هرگونه توانی هستم .

اگر نوشته ای دارم فقط یک دلنوشته از دلتنگیهام است و بس .

بایگانی

باور عشق

سه شنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۸، ۰۷:۱۸ ب.ظ

نظرات  (۱)

چند وقتی هست شعر تازه ای در سر ندارم

چند بیتی تازگی ها گفته ام از عشق باور ندارم

 

یا به بودن در قفس بیش از گذشته خو گرفتم

یا دگر شوق پریدن نیست بال و پر ندارم

 

دردهای کمتری دارم ولی در قحط مرهم

بغض هایی در گلویم هست چشم تر ندارم

 

دور از چشم پدر در سردی شب های غربت

تازه فهمیدم که تاب دوری از مادر ندارم

 

زندگی سخت است در غربت ولی وقتی تو هستی

با تو هر جا باشم از آن خانه ای بهتر ندارم

 

هرکه هر حرفی دلش می خواهد از دنیا بگوید

من زبانی جز زبان عشق را باور ندارم

پاسخ:
با درودی فراوان خدمت شما مهربان برادرم

همه ی شعر بی نظیر است خصوصا خط آخر" هرکه هرحرفی دلش میخواهد از دنیا بگوین ..من زبانی جز زبان عشق را باور ندارم"

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی