شنبه, ۸ آذر ۱۳۹۹، ۰۹:۵۱ ب.ظ
-
۰
۰
- ۹۹/۰۹/۰۸
پاسخ:
هر که او را مسیح در نفس است
جای او در میانه قفس است
هر کجا مرغک خوش الحانی ست
مبتلا و اسیر و زندانی ست
ماهی از رقص دلفریب خودش
می کند تّنگ را نصیب خودش
برّه چون مزّه اش لذیذتر است
نزد قصّاب خود عزیزتر است
هر که حُسنی به طالعش دارد
روزگارش چنین بیازارد
سیه آواز و چهره ای چو کلاغ
به رهایی پرد میانه باغ...
هر قناری چو قار قار کند
خویش را از قفس کنار کند
یا کلاغ و رهایی و ویله گی
ی
ا قناری و این قفس زدگی
باز در تُنگ،در قفس بودن
ب
هتر از زشت و بد نفس بودن.
دل نوشته های زیبا در مورد عمر رفته بر باد زیبا بود لذت بردم دستتون درد نکنه خواهرم موفق و سلامت باشید.
افسوس که عمر رفته بر باد همچو حبابی باشد
دوران جوانی چون بهاری باشد
کودکی در آرزوی نو جوانی میرود
نو جوانی در گذر گاه تباهی باشد
گاه پیری وخزان وهجر یاران میرسد
پیری هم در حسرت عهد جوانی باشد
پندی از پیری شنیدم کن تو آویزه بگوش
خوش باش دمی که با عود و ربابی باشد
دل بدنیا مسپار هیچ ندارد اعتبار
وصلتیست، که عاقبت، کارش، جدایی باشد