رویاهای تنهائی من

آنانکه غنی ترند محتاج ترند

رویاهای تنهائی من

آنانکه غنی ترند محتاج ترند

رویاهای تنهائی من

حضورم فقط یک بودن است . همین .

نه شاعرم و نه ادعائی دارم که کم توان تر از هرگونه توانی هستم .

اگر نوشته ای دارم فقط یک دلنوشته از دلتنگیهام است و بس .

بایگانی

زدیوانه آموز

چهارشنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۹، ۱۱:۲۱ ب.ظ

  • گیتی رسایی

نظرات  (۱)

  • abdolnabi solimani
  • از سینه تنگم دل دیوانه گریزد دیوانه عجب نیست که از خانه گریزد من از دل و دل از من دیوانه گریزد دیوانه ندیدم که ز دیوانه گریزد

    عاقل مباش تا غم دیوانگان خوری   

     دیوانه باش تا غم تو عاقلان خورند

    زهشیاران عالم هرکه رادیدم غمی دارد     

    دلا دیوانه شو دیوانگی هم عالمی دارد

    از برای امتحان چندی مرا دیوانه کن

    گر به از مجنون نباشم باز عاقل کن مرا

    کجا دربزم اوجای چومن دیوانه‌ای باشد

    مقام همچومن دیوانه ای ویرانه ای باشد

    گرد باد بی سرانجامم که از دیوانگی

    بر سر خود ریزم از حسرت غبار خویشتن

    پاسخ:
    با درود به شما که اینهمه مهربانید . خوشحالم که همیشه از شما پیامی دارم

    آنقدر در زمین لطافت هست
    که به آن روز و شب رکوع کنی
    خشم را بسپری به آب روان
    با کمی مهر سّد جو کنی
    بروی با بهانه ای زیبا
    ناگهان عشق را شروع کنی
    آنقدر شعر خوب و زیبا هست
    که بخواهی به آن رجوع کنی
    آسمان حدّ همطرازی تُست
    گر به زیر آیی و خضوع کنی
    شب یلدا بدون پایان نیست
    می توانی از آن طلوع کنی

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی