پایان خوش عمر

درمان نشود درد به یک ناله و یک آه

باید که بسوزی به شب و روز و سحرگاه

بردیده زند تیرو زند بر جگرت چنگ

هرلحظه اجل زیر دو گوشت زند آهنگ

هرگز نشود رام . مشو خام . که این پیر

تادیر بجنبی زکمانش بزند تیر

گر رفت مخور حسرت بگذشت زمان را

هرروز  گرفتست زتوریشه ی جان را

برعهد و وفایش نبود هیچ امیدی

وز زمزمه اش کی بشنیدی تو نویدی؟

باید که گذر کرد . همین چاره درد است

پایان خوش عمر فقط سایه مرگ است

دیگر نسزد شکوه "رسا" از غم ایام

زهر است درین کوزه و درد است درین جام

                     #گیتی_رسائی

شهد تلخ

این جهان از بهر ما یک نکبت است

گرچه میگویند اینها حکمت است

من ندیدم حکمتی اندر میان

شهد تلخی بود گفتند شربت است

#گیتی_رسائی

گل رنگین کمان

ز درمان گرچه نومید است  اما

فراموشش شده گویا ستمها

نمیداند چه کس سوزانده او را

شده عشقش گلِ رنگین کمانها

#گیتی_رسائی

جهانم را تو بردی

نه تنها دل

جهانم را تو بردی

ازین دنیا

نشانم را تو بردی

همه ناگفتنی ها

ماند در دل

نکردی رحم  ایمانم

تو بردی

#گیتی_رسائی

نقش دام

یاد آن دوران که در سینه

دلی آرام بود

داستانی بود و دلداری و

یاری رام بود

یکدم آسایش ندیدم  بعداز

آن دوران دگر

صدهراران دانه دیدم لیک

نقش دام بود

#گیتی_رسائی

مردن و زندگی

بیهوده است آه و فغانم

دوا چو نیست

مردن هزار مرتبه بهتر

ز زندگیست

#گیتی_رسائی

پس پرده نهانیم

دانم که چرا شام رباید

زسرم هوش

با یاد تو می نوشم و

گوئی روم از هوش

اغیار ندانند

پس پرده نهانیم

تو نغمه بخوانی و

شوم پای به سر گوش

#گیتی_رسائی

طعنه بر مرگ است

گفتنی ها را نگفتی

سوختی اندر خودت

طعنه بر مرگ است

آری

این چنینی زندگی

#گیتی_رسائی

بد دل سپردم

سرشتند جان و دلم را زغم

چه بد دل سپردم به تو ای صنم

حریف دلم نیستند ناصحان

بهر پند تیغی زنند بر تنم

#گیتی_رسائی

عاشقی ها

ناتمام است داستان

عاشقی ها در جهان

کی شود معشوقه

سیر از عشق و

از دلدادگی

#گیتی_رسائی

ترا چه باکی بود

تا نباشی مثل من

هرگز ندانی حال من

دوری از آتش ، ندانی

سوز و قیل و قال من

تو میان انجمن شمعی و

من پروانه وار

کی ترا ؟ باکی بود کآتش

زند بر بال من

#گیتی_رسائی

شاید ،اما

به این امید زنده ام که

.....

یک روزی ، یک جائی

شاید.......

اما......

#گیتی_رسائی

چاره چیست؟

روز و شب شد با خیالت

گفته اند این زندگیست

جان به لب آمد خدایا

غیر مردن

چاره چیست؟

#گیتی_رسائی

ما را اسیر کرده غمت

ما را اسیر کرده غمت

در خیال خام

مائیم و آن خمار که

دارد هوای جام

آمد خبر که رفته ای و

دل سپرده ای

از ما گذشته ای و گرفتی

زغیر کام

دارم هوای تو به سرم

این چه حکمتیست

سرگشته آهوی دل ما کی

کنی تو رام

بیهوده گفته اند که دل را

به دل رهست

هرگز شهنشهی ندهد دل

به یک غلام

دیوانه گشته ام بخدا

در هوای تو

این زندگی به کام من ودل

شده حرام

دیگر بس است هرچه کشیدم

من از فراق

جانم درین زمانه هدر رفته

یک کلام

ماندست حسرتم که بببنم

ترا همین

گوید"رسا" که زندگیم شد

به سر تمام

#گیتی_رسائی

بار زندگی

بسکه بردم بار سخت زندگی

نیست شوقی از برای زندگی

سوختن لطفی ندارد زین سبب

من غمینم در رثای زندگی

#گیتی_رسائی

جان به سرم

ما را تو مترسان

زبی مهری ایام

عمریست ز بی مهری تو

جان به سرم من

#گیتی_رسائی

خرده مگیر

شراب خوردن ما را مگیر خرده

که ما

هزار درد و بلا را به جان

خریداریم

#گیتی_رسائی

آمد چو اجل

گردید سر ما به غم عشق گرفتار

آمد چو اجل

چاره ما درد و بلا بود

#گیتی_رسائی

خانه ی معشوقه

ما را هوس کعبه و بتخانه

به سر نیست

هرجا که بود خانه ی معشوقه

دل آنجاست

#گیتی_رسائی

عاشق و ناصح

گفتند ناصحان که ره عاشقی

خطاست

غافل که راه عاشق و ناصح

زهم جداست

#گیتی_رسائی

ازجان گذشتگان

از جان گذشتگان ر هوسها

گذشته اند

دیگر نمانده راه نجاتی

شکسته اند

جای دلست سینه تهی

پر ز دردها

گربود آرزو، از آنهم

گسسته اند

#گیتی_رسائی

عاشق منی

دادم به خویش وعده ی امیدهای دور

در عالم خیال که تو عاشق منی

گر این خیال را نکنم

میروم به باد

#گیتی_رسائی

رنگ و روی تو

چه پرسشی بکند غیر

حال و روز مرا؟

که رنگ و روی تو بُردست

آبروی مرا

#گیتی_رسائی

نگاه جادوئی

ه

هزار یوسف مصری

دل از کَفَم نَبَرَد

طلسم کرده مرا

یک نگاه جادوئی

#گیتی_رسائی

ریا کاری

زرنگ و روی من بینوا نفهمیدی

که روی  ما ز ریا کرده آبرو داری

#گیتی_رسائی

قرعه ی شانس

بردم گله به پیش خداوند

آسمان

گفتا مکن شکایت ازین روزگار

دون

در گردش است لیک بترسم

از آنزمان

اقتد به نام تو که تو در

خاک خفته ای

#گیتی_رسائی

داستان زندگی

داستان زندگی

بازیچه بود

دست بازیگر

چه ها با ما نکرد

این عروس بیوفای

روزگار

 

یک گره از کارها را

وا نکرد

#گیتی_رسائی

میوه تلخ

از بس دلتنگ تو بودم

هر دانه ای امیدی را که در دلم کاشتم

میوه تلخ ناامیدی داد

#گیتی_رسائی

سر زمین من

سر زمین من لجنزاریست

که برای پاک شدنش

باید محو شود

#گیتی_رسائی

کسی می میرد

نمی دانم

چرا وقتی جسم کسی می میرد

 می بینیم و گریه می کنیم

ولی وقتی کسی

دلش می میرد ......؟

#گیتی _رسائی