رفته ای
يكشنبه, ۲۸ آبان ۱۳۹۶، ۰۱:۳۴ ب.ظ
تو رفته ای و زمن بریدی؟
بر آنهمه مهر خط کشیدی؟
گفتم به تو دل سپرده بودم
گفتی زتو دل بریده بودم
آتش زده ای تو جسم و جانم
از ریشه به مغز استخوانم
کی از تو گلایه من نمودم
آتش زده ای به تار و پودم
هرجا که به قهر رفته ای تو
بر دیده ی من نشسته ای تو
از من تو عتاب کی شنیدی؟
بد کرده ای و بدی ندیدی
چون من نبود سزای این عشق
درد است به دل به جای این عشق
حالا تو بیاو حال من بین
گر هست ترا خبر ز آئین
بر سوختنم کمی نظر کن
بی خویش ز کوی من گذر کن
این حال "رسا" ترا بسوزد
آتش بزند به شام و روزت
#گیتی_ رسائی
- ۹۶/۰۸/۲۸