مرگ سینه ها
دوشنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۷، ۰۱:۳۳ ب.ظ
نمیدانی چه کرده با دلم او
به رقص دیده ما را کرده جادو
که تا باشم درین جادو اسیرم
خوشم گر در چنین حالی بمیرم
ندانسته فتادم اندرین دام
چنان سرخوردگان ِ بی سرانجام
نداند خود که با جانم چه ها کرد
منِ بی درد را بد مبتلاکرد
برفت گویا مرا هم با خودش برد
دو چشمم گشت خونین و ، دلم مرد
نبردم حاصلی از بودنِ خویش
ندارم حسرت ِ بودن ازین بیش
بدون دل نبودن .به زبودن
دمادم مرثیه بر دل سرودن
"رسا" دیدست مرگ سینه ها را
درون دیده ها . آئینه ها را
#گیتی_رسائی
- ۹۷/۱۰/۱۰