و حق میدهم به شما که آدم وقتی این همه چیزهایی که بر جای خود ننشسته را میبیند و ناچیزهایی که بر جای دیگری نشسته را میبینیم،باید پناه ببریم به یقه کسی که پیروان ش او را صفت عادل داده اند، هرچند او خودش چنین ادعایی نکرده.
اما، اگر بپرسی که جدا از آن خالق بی همتا، ما خودمان با زندگی و دوستی و عشق چه کردیم؟، به قول داریوش که، چه آمد بر سر عشق؟ جواب من بجز شرمندگی نیست!
اما و صد اما،
اینها همه بینش های سیاسی است. مگر میشود دغدغه عدالت داشت و ریشه را در نظام مدیریتی کلان ندانست. اما، این بی عدالتی از خصوصیات دنیا است. ظلم، گناه، کوته بینی، لذت گول زدن و به بردگی کشیدن در جان ماست. و این یعنی که بهتر است یقه را رها کنیم و پاپیون خدای شیک پوشمان را مرتب کنیم به این امید که امیدی بیافزاییم بر جهان به انجماد رسیده از یاس تنهایی، و بگوییم پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت، آفرین بر نفس پیر خطاپوشش باد.
پاسخ:
ااااااای خدا میداند که با این اوضاع در این سن دارم به کفار نزدیک میشوم . هرچه میخواهم به او وصل شوم دیده هایم و دردهائی که با پوست و گوشت خود حس میکنم را چگونه نادیده بگیرم . مگر میشود؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ببخشید که به این مرحله رسیده ام . گاه خودم را سرزنش میکنم . ولی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تصور کنیم دنیا یک بازی رایانهای است برای من. چه اهمیت دارد بزنم هزاران نفر را از بین ببرم، یا مردمان یک قاره را محو کنم. یا حتی رایانه ام را خاموش کنم. نسبت خالق و مخلوق یک چنین نسبتی است. به قول خود شما که در کف شیر نر خونخواره ای ، جز به تسلیم و رضا کو چاره ای.. ما ، در حدی نیستیم که شکایت کنیم که چه شد و چرا شد؟! چه از سر ایمان و اخلاق، چه از سر اندیشه. که سوال بی پاسخ، جز محنت میوه ای ندارد.
عکس بیدار کننده و درد انگیز و گله آوری است.
پاسخ:
آقای احمدی به قول مادرم که میگفت " دست به دلم نذار که هوارت در میاد" آنقدر دلم از اوضاعی که ر ما میگذرد خون است که حد ندارد نه اینکه سیاسی هستم . نه اصلا با سیاست کاری ندارم سرم هم نمیشود . از نامردی و نامردمی در سراسر جهان گله مندم .از بی عدالتیهائی که عاملش وقتی شناخته نمیشود به خدا باید نسبت داد
ارسال نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.