همچو شقایق
چهارشنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۸، ۱۱:۰۶ ق.ظ
- ۹۸/۰۸/۱۵
کاش به لبخند تو لایق شوم
کاش که پیروز دقایق شوم
کاش مرا راهی دریا کنی
دور ز این جمع و خلایق شوم
از همه حرف پیش تر-اندیشه است
کاش به دریای تو قایق شوم
کار دلم هیچ به جز آه نیست
در طلبم کاش شقایق شوم
اینهمه بغض از سخنم می چکد
کاش به لبخند تو لایق شوم
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
هم میهن ارجمند! درود فراوان!
با هدف توانمند سازی فرهنگ ملی و پاسداری از یکپارچگی ایران کهن
"وب بر شاخسار سخن "
هر ماه دو یادداشت ملی – میهنی را به هموطنان عزیز پیشکش می کند.
خواهشمنداست ضمن مطالعه، آن را به ده نفر از هم میهنان ارسال نمایید.
آدرس ها:
http://payam-ghanoun.ir/
http://payam-chanoun.blogfa.com/
[گل]
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
در عشق ناله راه ندارد.
انسان معمولا با هم ردیف خودش نرد ارتباط میبازد. هم سن، هم درجه از لحاظ شما و زیبایی، هم سطح از لحاظ مالی و مقام و...
این یک معامله است. تصور کنیم برای فردی خیالی که در آن بالا ایستاده، من بیایم و ادب نگاه دارم تا برای او جلب توجه کنم. بعد از ساعتی متوجه شوم که او بسیار دون تر از سطحی بود که میپنداشتم یا بسیار غنی از حدود من.. در هر دو حال از کرده ام نادم خواهم بود. در زمینی کاشته ام که بذرم بار نخواهد داد...
اما عشق ماجرای ش فرق میکند. دل باختن است، بدون سنجش. پذیرفتن است بدون برآورد. یعنی کار ندارم تو که هستی، هرچه هستی، اکنون تو خدای منی. و عاشق پر میشود از معشوق و هرچه میگوید از سر پری است. عشق یعنی درباختن تمام وجود. چطور میشود بی دریغ محبت کرد، همگانی که احساس لبریز شدن نکنیم. عاشق محو میشود در عشق. دیگر بحث لیاقت نیست. یک عاشق، وقتی عاشق است، خودش را لایق میداند، اساسا نگران نیست، معشوق را حس میکند...
که اگر اینها نباشد، هنوز بوی معامله میآید. تا رهایی مقداری فاصله هست...