رویاهای تنهائی من

آنانکه غنی ترند محتاج ترند

رویاهای تنهائی من

آنانکه غنی ترند محتاج ترند

رویاهای تنهائی من

حضورم فقط یک بودن است . همین .

نه شاعرم و نه ادعائی دارم که کم توان تر از هرگونه توانی هستم .

اگر نوشته ای دارم فقط یک دلنوشته از دلتنگیهام است و بس .

بایگانی
آخرین مطالب

کدام پنجره

سه شنبه, ۲۴ دی ۱۳۹۸، ۰۴:۳۵ ب.ظ

نظرات  (۲)

  • حامد احمدی
  • چقدر سنگین و جدی بود. انگار شاعر زل زده به تو و با قدرت و صلابت به همراه  یک اخم و شکایت کوچولو داره این شعر رو برای تو میخونه. و تو خشک ت میزنه و گوش میدی و تسلیمی..

    عالی

    پاسخ:
    با سپاس از مهرتان انفلوانزای سختی مهمان ناخوانده ام شده . امیدی هم به رهائی نمیرود . شرمنده اگر به درستی پاسخگوی اینهمه محبتتان نیستم .
  • abdolnabi solimani
  • درد یک پنجره را پنجره ها می فهمند

    معنی کور شدن را گره ها می فهمند

     

    سخت بالا بروی ، ساده بیایی پایین

    قصه تلخ مرا سُرسُره ها می فهمند

     

    یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن

    چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند

     

    آنچه از رفتنت آمد به سرم را فردا

    مردم از خواندن این تذکره ها می فهمند

     

    نه نفهمید کسی منزلت شمس مرا

    قرن ها بعد در آن کنگره ها می فهمند

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی