رویاهای تنهائی من

آنانکه غنی ترند محتاج ترند

رویاهای تنهائی من

آنانکه غنی ترند محتاج ترند

رویاهای تنهائی من

حضورم فقط یک بودن است . همین .

نه شاعرم و نه ادعائی دارم که کم توان تر از هرگونه توانی هستم .

اگر نوشته ای دارم فقط یک دلنوشته از دلتنگیهام است و بس .

بایگانی
آخرین مطالب

زنگار غم

دوشنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۸، ۰۹:۲۷ ب.ظ

نظرات  (۲)

به کی بگویم که رفتی بگم که بی گناهم

با ساعت صبر عمریه چش به راهم

عاشقی افتاده در بند نگاهت مانده ام

تا نگاهت با نگاهم حرفها دارد بمان

دامی است که باید بکشاند به گناهم

سیبی که تو انداخته باشی سر راهم

به کی گویم که تنهام بگم از دست دردم

راست کنم این کمر را بازم بگم که مردم

عمریه به عشق تو بی قرار و اسیرم

من غلام نوکرات توئی شاه و امیرم

پاسخ:
با سپاس از برادر مهربانم

انگشت های مرثیه ام را عزا کم است
باید تفنگ دست بگیرم ، دعا کم است
دست از دولول کهنه ی دیروز برندار
از غیرتی که سخت در این روستا کم است
گردوبنان دره ی تاریک را بگو
چشمه برای تشنگی ببرها کم است
این آینه به قدر کفایت وسیع نیست
این برکه در کشیدن تصویر ما کم است
  • حامد احمدی
  • غم مراتب دارد.

    اینکه غم بی محرمی ولی مرهمی آیا سبک ترین نوع آن است یا سنگین‌ترین،بستگی دارد به تاریخچه زندگی آدم. فرض کنیم یک بازیگر،یک آهنگساز مشهور، پس از گذر از دوره شهرت به روزگاری می‌رسد که هیچ کس او را نمی‌شناسد و کسی احوال ش را نمی پرسد،این یک حالت است، یک باز مثلا شخصی غرق بوده در کار خودش،یا آدم مغروری بوده، در انتها متوجه میشود که کاش در زندگی شر وشوری داشتم که در این زمان چند یار و دوست دیرین در کنارم بود. و حالت های دیگر.

    اما در این شعر،ببینیم خبر از چه نوع بی مرهمی می‌دهد. و از چه نوع تنهایی گله می‌کند؟

    به نظر اینجا از خود تنهایی گله می‌کند. ریشه اش را کنار ندارد. نه بی‌وفایی. نه بخت کوتاه. نه سستی و غرور. هیچ سر نخی نمی‌دهد. یک جورایی شمول این شعر بسیار وسیع است. اما می‌شود حدس زد که با مصرع کس نیست که باشد او پناهم، یک انتظاری هست،یک امیدی هست، یعنی اینطور نیست که من اسیر مطلق درد تنهایی هستم،بلکه اگر کسی باشد، من هم هستم.

    این جنس ناله را دوست دارم. اینطور نیست که جهان سیاه مطلق است،بلکه اگر یاری در بر باشد،خیلی هم قشنگ است. این نوع غم را شاید بشود اینطور نامگذاری کرد، غم امیدوار. و اساسا داشتن این نوع غم، نشان سلامتی است. غم سفید است. یک نوع ناز است. یک نوع بازی است و عشوه.

    پاسخ:
    با بیگران درود خدمت شما عزیز و یار مهربانم . به خود میبالم هرگاه از شما پیامی دارم . نمیدانید چقدر برایم ارزشمند است ومیدانم کم پیدا میشود عزیزی که وقت بگذارد برای همچو منی . مدتهاست بعلتهای گوناگون ناتوانی جسمی ام بیشتر شده البته کاملا طبیعی هست ولی گاها به مناسبتهائی بیشتر هم شده . مثلا شکستگی دست از شانه . خوب بهترم ولی کو دیگر آن دست و کو دیگر آن توان . اگر دیر جواب میدهم شما بزرگوار و من کم توان . اینست علتش . باز هم سپاسگزارم مهربانی بیش از اندازه ی شما هستم

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی