رویاهای تنهائی من

آنانکه غنی ترند محتاج ترند

رویاهای تنهائی من

آنانکه غنی ترند محتاج ترند

رویاهای تنهائی من

حضورم فقط یک بودن است . همین .

نه شاعرم و نه ادعائی دارم که کم توان تر از هرگونه توانی هستم .

اگر نوشته ای دارم فقط یک دلنوشته از دلتنگیهام است و بس .

بایگانی

فرمان بده

پنجشنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۹، ۱۲:۴۷ ب.ظ

نظرات  (۱)

ای اسب بی صاحب من برگرد کاری ندارم

می خواهم اینجا نباشی وقتی که جان می سپارم

او را به غربت سپردم وقتی که می گفت برگرد

من هم در این دشت حسرت خود را به او می سپارم

چو مهمان خراباتی به عزت باش با رندان

که درد سرکشی جانا گرت مستی خمار آرد

 

شلام خواهرم دل نوشته فرمان بده بسیار زیبا بود دست گلتون درد نکنه موفق باشید.

پاسخ:
شما به من لطف دارید امیدوارم جان خودتان و عزیزانتان و خلاصه کل انسانها از این بلای خانمانسوز در امان باشد . چه روز  و حالی داریم . خدا بخیر کند

سپاس که من کمترین را از یاد نبرده اید

خدا یارتان باد

حسن باران این است
که زمینی ست،ولی
آسمانی شده است
و به امداد زمین می آید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی