رویاهای تنهائی من

آنانکه غنی ترند محتاج ترند

رویاهای تنهائی من

آنانکه غنی ترند محتاج ترند

رویاهای تنهائی من

حضورم فقط یک بودن است . همین .

نه شاعرم و نه ادعائی دارم که کم توان تر از هرگونه توانی هستم .

اگر نوشته ای دارم فقط یک دلنوشته از دلتنگیهام است و بس .

بایگانی

حسرت گذشته

يكشنبه, ۴ خرداد ۱۳۹۹، ۰۸:۵۶ ب.ظ

نظرات  (۱)

مگر می‌شود آدمیزاد خاطره‌ بازی نکند و دلش برای روزهای خوشِ زندگی‌اش در گذشته تنگ نشود مگر می‌شود جوانی را از دست بدهد و برایش حسرت نخورد مگر می‌شود در غمِ از دست دادنِ عزیزش اشک حسرت نریزد

 

شب بی تو به آخر برسانیم چه سخت است

در حسرت گذشته گیج بمانیم چه سخت است

-------------------------------------------------------

هر چند غزل های تو را خواهرم زمزمه کردم

وقتی که قسیده نسرایم چه سخت است

پاسخ:
با عرض ارادت خدمت شما مهربان

کاملا با شما موافق هستم

واقعا بعضی اشعاری که ما در جوانی در پس ذهنمان جای گرفته بود و مصداقی نداشت این روزها چقدر به کارمام می آید

مثل . چه شد که از همه جا بودی درد می آید .....ز هرکه میشنوم آه سرد می آید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی