اگر آتش تو را بیند چنان در گوشه بنشیند
کز آتش هر که گل چیند دهد آتش گل رعنا
آنم که ز هر آهش در چرخ زنم آتش
وز آتش بر آتش از عشق لهب دارم
عشق را روز قیامت آتش و دودی بود
نور آن آتش تو باشی دود آن آتش منم
بسکه امشب بی توام سامان اعضا آتش است
گر همه اشکی فشانم تا ثریا آتش است
دل بیاد پرتو حسنت سراپا آتش است
از حضور آفتاب آئینه ما آتش است
هر کس به کسی اگر که مایل باشد
چون پرده، میان عقل هائل باشد
حُبّی که نداشت هیچ مبنای درست
کِی زنده کننده است؟! قاتل باشد!
رضا زمانیان قوژی
اگر آتش تو را بیند چنان در گوشه بنشیند
کز آتش هر که گل چیند دهد آتش گل رعنا
آنم که ز هر آهش در چرخ زنم آتش
وز آتش بر آتش از عشق لهب دارم
عشق را روز قیامت آتش و دودی بود
نور آن آتش تو باشی دود آن آتش منم
بسکه امشب بی توام سامان اعضا آتش است
گر همه اشکی فشانم تا ثریا آتش است
دل بیاد پرتو حسنت سراپا آتش است
از حضور آفتاب آئینه ما آتش است