چرا ترسم؟

ندارم حسرت ماندن به دنیا

پُرم از دردهای بی نهایت

چه میدانی چه دارم من به سینه

چرا ترسم من از روز قیامت؟

#گیتی_رسائی

آفتاب خنده

وقت هجرانت امانم را بریده

اشکها

آفتاب خنده می آید بپوشد

ابر را

#گیتی_رسائی

تار گیسو

تار گیسویت میان دفترم

خوابیده است

گاهگاهی همدم موی سپیدم

می شود

#گیتی_رسائی

حق گمگشته

می شنیدم هرکه می بیند ترا

دل میدهد

در میان این همه دل

حق بود گمگشته را

#گیتی_رسائی

با تو زندگی کردم

سالها ست که باتو

زندگی کردم

بی آنکه تو باشی

گریستنها را تجربه کردم

#گیتی_رسائی

نیاز من تو ندیدی

به میهمانی چشم تو آمدم

تو ندیدی

زمن تو روی گرفتی

نیاز من تو ندیدی

به غمزه ،عم تو فزودی

به عشوه دل بربودی

من آمدم ، تو نبودی

#گیتی_رسائی

غم تو

عمریست غمت در دل من خانه گزیده

جز روی ترا در همه ی عمر ندیده

شب تا به سحر راز و نیازم همه با توست

یادِ تو درون جگر حون شده ام تار تنیده

#گیتی_رسائی

شیر پای بسته

بر من نگاه کن  تو ببین پیر گشته ام

اندر فراق تو ز جهان سیر گشته ام

دیگر نمانده در کف من غیر یاد تو

چون شیرِ پای بسته . زمینگیر گشته ام

#گیتی_رسائی

مردست حقیقت

از من به تو باشد این نصیحت

مُردست در این جهان حقیقت

پس به که به فکر خویش باشی

ازپشت زند به تو رفیقت

                                                                                   
                                                                                         #گیتی-رسائی

دردیست

دردیست

تو باشی

ومن

نداشته باشمت

#گیتی_رسائی

تو کجائی؟

سرم  را بر روی دستم

و

دستم را بر روی دلم

و

نگاهم........

تو کجائی؟

#گیتی_رسائی

سرگذشت عشق

سرگذشت عشق  با دل ساز شد

بعد از آن با درد هم آواز شد

بردل عاشق نشان غم نهاد

آری آری . این چنین آغاز شد

#گیتی_رسائی

تو چه کردی؟

گفتم . دهها کتاب شعر سیاه کردم

نبودی

گفتم تو چه کردی؟

گفت

بی تو زندگی نکردم

#گیتی_رسائی

توئی باد بهار

چون اشک بشو به چشم من پای گذار

من روی خزانیم، توئی باد بهار

هرچند که این خیال و خوابست ولی

تعبیر بکن تو خواب مارا ای یار

#گیتی_رسائی

تودل نداری

دل را نبود به دل گذاری

پس گفته غلط که هست راهی

در سینه ی ما دلیست پر درد

اما تو به سینه دل نداری

#گیتی_رسائی

رسم زمانه

آتش زدم به  سینه و گویم

گناه توست

رسم زمانه است

تو از من مگیر دل

#گیتی_رسائی

غم بی حد

از من تو مپرس ، حال دل را چون است

هر روز غم از روز دگر افزون است

گفتند بکش به درو غمها خطی

گفتم نشود، که غم زحد بیرون است

#گیتی_رسائی

مست باده ناب

مده شراب

که ما مست باده ی نابیم

چنان شدیم

که سر را زپای نشناسیم

#گیتی_رسائی

حال عحیب

آتش بگرفتم و ،نداری خبر از من

این حال عجیبست که

کس را خبری نیست

#گیتی_رسائی

تنگی دل

به رویا میروم از تنگی دل

که اندر خواب بینم روی ماهت

چه میدانی چه حالی دارم امشب

خودت دانی همین باشد گناهت

#گیتی_رسائی

بنال ای نی

دلم می سوزد از درد جدائی

شدم درمانده اما نیست راهی

شدم همدرد با نی کو نوازد

بنال ای دل به آهنگ جدائی

#گیتی_رسائی

سیاه زاغ

دیدی که زعشق داغ ِ داغم

رفتی و نیامدی سراغم

اکنون بنگر به حال زارم

من در غم تو سیاه زاغم

#گیتی_رسائی

خاک گشته ام

گویا تو آمدی که دهی یاریم

ولی

دیر آمدی

شکسته بُدَم ، خاک گشته ام

#گیتی_رسائی

دیده گشت شیطان

دل گفت به دیده،  من اِلَستم

از باده ی ناب ِ عشق مستم

چون دیده شنید گشت شیطان

آن کرد که برد دل ز دستم

#گیتی_رسائی

شدیم غافل

دیدیم ترا؛ شدیم غافل

یک عمر اگر بُدیم ، عاقل

شکوه نکنم ، که سرنوشت است

این دور اگر چه هست باطل

#گیتی_رسائی

مُهر جنون

در سینه ی من دلیست آغشته به خون

بدتر بــــــــــــود این حال دلم از مجنون

آمد به سرم از آنچه مـــــــی ترسیــدم

می خــندم و می زنم به خود مُهر جنون

#گیتی_رسائی

گریه و خنده

زدم خود را به بیراهه که تا کس

نفهمد در دلم شوراست و غوغاست

همان بهتر که دردم خفته ماند

میان گریه خندیدن چه زیباست

#گیتی_رسائی

عشاق دل مرده

مرنجان مرا ، من دل آزرده ام

زبس زخم از این و آن خورده ام

کنون مانده ام همچو جامی تهی

ببین نقش عشاق دل مرده ام

#گیتی_رسائی

حسرت به دلت بماند

گیرم که ز من تو دل بریدی

بربام کس دگر پریدی

حسرت به دلت بماند آخر

دلداده تر از مرا ندیدی

#گیتی_رسائی

دل بردن

چه کسی گفت که سخت است دل

از کس بردن؟

دادن دل بخدا کرده سیه روز

مرا

#گیتی _رسائی