رویاهای تنهائی من

آنانکه غنی ترند محتاج ترند

رویاهای تنهائی من

آنانکه غنی ترند محتاج ترند

رویاهای تنهائی من

حضورم فقط یک بودن است . همین .

نه شاعرم و نه ادعائی دارم که کم توان تر از هرگونه توانی هستم .

اگر نوشته ای دارم فقط یک دلنوشته از دلتنگیهام است و بس .

بایگانی
۱۴
دی

Momentum. Fotografía cortesía de @atdiff_shots #LaCuadraU #MomentumLCU #Momentum:


سبک مغزان سبکبالند و آزاد


ندارد قرف   ویرانه و آباد


درون خویش دارند عالمی خوش


رهایند همچو بردگی دردل باد


#گیتی_رسائی

  • گیتی رسایی
۱۳
دی

Me llamo barro aunque Miguel me llame. Barro es mi profesión y mi destino que mancha con su lengua cuanto lame.   ~Miguel Hernández:


زبس رفتم ره بیهوده ای را


نمانده بر تنم دیگر توانی


کنون چون سالگان بی سرانجام


فقط مانده برایم آسمانی


#گیتی_رسائی

  • گیتی رسایی
۱۲
دی

Ik weet niet waarom ik dit plaatje zo mooi vind. Waarschijnlijk door het mysterieuze en het magische tintje eraan. Heb je de vloer trouwens bekeken?:


هرکسی دیوانه شد دارالمجانین جای اوست


گر زخود باشد نشانش وای بر سودای اوست


هرکسی آمد به دنیا عاقبت بازنده است


جای پای درد های بیکران سیمای اوست


#گیتی_رسائی

  • گیتی رسایی
۱۱
دی

In Flanders field, the poppies grow - our heroes, gone, but never forgotten ...:


چه درد آور شده این زندگانی


اگرچه جان به پای آن فشانی


فقط حرص است و آز و سوز بسیار


چه حاصل گر زتو ماند نشانی؟


#گیتی_رسائی

  • گیتی رسایی
۱۰
دی

When the Moon Rises: the spell has begun...:


به جان آمدم از بدِ روزگار


برایم شد این زندگی کارزار


زبس بار بردم به  بیهودگی


شدم از غم و درد زار و نزار


کلک خوردم از هرکه غمخواربود


ندیدم به عمرم یکی غمگسار


بهر دست دادم ندادند پس


نکردند جبران یکی از هزار


زبان باز بودند و ظاهرفریب


کنون مانده از جسم و جانم غبار


ندانم چه کردم درین رهگذار


نصیبم نشد جز غم بیشمار


کنون زار و نالان و بی بهره ام


شده دام دنیا و منهم شکار


"رسا" را جهان کرده آویز دست


نداند چه سازد درین گیر و دار


#گیتی_رسائی

  • گیتی رسایی
۰۹
دی


با این خیال خوش که نظر کرده ای به ما


صدها قصیده گفته به دیوار قاب کرده ام


#گیتی_رسائی

  • گیتی رسایی
۰۸
دی


ما را نیاز نیست به  رفتن ز کوی تو


در خاک غربتیم و خرابِ خیال و خواب


#گیتی_رسائی

  • گیتی رسایی
۰۷
دی


درحسرت دیدن تو هردم


هرگز تو ندانی که چه کردم


سیلی زده ام به صورت زرد


بر دیده کشیده سرمه ی سرد


صد منت نا به جا کشیدم


از دشمن و دوست بد شنیدم


گفتم که ز راه بر نخیزم


با دشمن و دوست می ستیزم


تا دست به گیسویت رسانم


آتش بزنم به جسم و جانم


تا بوسه زنم به خاک پایت


جان و دل خود کنم فدایت


کی دیده درین جهان چو من مست


تنهاست "رسا" که این چنین هست


#گیتی_رسائی

  • گیتی رسایی
۰۶
دی


دلربائی مکن که بیمارم


منکه عمریست دل بدهکارم


آسمانیست  سنیه ی تنگم


من جوانی ز تو طلبکارم


#گیتی _رسائی

  • گیتی رسایی
۰۵
دی


چه سحرها که با تو طی کردم


همنوازی به سوز نی کردم


همچو مجنون ز خویشتن رفتم


در بهاران هوای دی کردم


یاد آن نرگس خمارینت


زهر بر جام جای می کردم


من بدانم که تو نمیدانی


صد غزل نذر شاه ری کردم


شب و روزم به یاد میگذرد


چه گناهی ؟ کجا و کی کردم


که چنین گشته ام اسیر تو من


چو"رسا" اشتباه هی کردم


#گیتی_رسائی

  • گیتی رسایی
۰۴
دی


تا درد دوا شود به خود پیچیدم


تا روی ترا دید رُخم ، خندیدم


#گیتی_رسائی

  • گیتی رسایی
۰۳
دی


رنگین کمان را به خانه ام دعوت کردم


آمد و نیامدی


باران را از خاطر برد


و دل به آسمان سپرد


#گیتی_ رسائی

  • گیتی رسایی
۰۲
دی


گویا آسمان هم درمانده بود


این را از اشکهایش فهمیدم


وقتی تو دستم را رها کردی


#گیتی_رسائی

  • گیتی رسایی
۰۱
دی


دلبرانه های مرا هرگز نفهمیدی


مشغول خودت بودی


و من شکستم


#گیتی_رسائی

  • گیتی رسایی
۳۰
آذر


ما را شکسته ای و نداری عنایتی


این سرنوشت ماست ، ندارم شکایتی


روز ازل که قصه ی ما را نوشته اند


قاضی نبود تابکند خوش قضاوتی


اندر مسیر باد سرشتند خاک ما


طوفان گرفت و برد اگر بود لذتی


دیگر چه سود؟ ازکه بنالم؟ چه حاصلی؟


ما را نبود یک سرسوزن فراغتی


حالا که مرده در تن ما آرزو و عشق


از ما نکرد داور دوران حمایتی


گفتی " رسا" گذشته زمن .دیگر بریده ام


بس همچو ماست در دل دنیا روایتی


#گیتی_رسائی

  • گیتی رسایی
۲۹
آذر


ما را غمی نبود درین روزگار تلخ


دردی که سوخت جان مرا


هجر یار بود


#گیتی_رسائی

  • گیتی رسایی
۲۸
آذر

Margara prudencia del palacio


آواز بی کسی


همه شهر سکوت را


پرکرده از ترانه و شعر و قصیده ها


#گیتی_رسائی

  • گیتی رسایی
۲۷
آذر

Gif Amour, Coeur


دلبرانه آمده از من پذیرائی کند


او نمیداند چو برگردد


پریشانتر شوم


#گیتی_رسائی

  • گیتی رسایی
۲۶
آذر

☆  Sevgi Limanı ☆I Miss You http://google.com/+sat%C4%B1karata%C5%9F - Satı Karataş - Google+


یادت هست چقدر دیوانه بودیم ؟


عاشقانه ها را که فراموش کردیم


همه میگویند عاقل شدیم


چه دنیای بی احساسی


#گیتی_رسائی

  • گیتی رسایی
۲۵
آذر

Animasyonlu Fotoğraf


در وادی عاشقان  بیائید


شاید که چو ما یکی بیابید


دیوانه و مست و رفته از خویش


برخویش زند به جان خود نیش


نا کرده گناه رفته بر دار


گویا که بریده بوده افسار


امید زبیش و کم بریده


خیری زجهان و کس ندیده


آزادگیم کشیده بر بند


از یاد برفته رنگ لبخند


دیگر نکنم ز کس تمنا


آتش زده ام به هرچه رویا


عمریست "رسا" دلش شکسته


دل بر خس و خار بسکه بسته


#گیتی_رسائی





  • گیتی رسایی
۲۴
آذر

Relicário Musical - Comunidade - Google+com doce melodia


دل دیوانه را بردم به مسلخ


زفریادش جهانی را بهم ریخت


#گیتی_رسائی

  • گیتی رسایی
۲۳
آذر

barone-nero: “ Non è la dimensione del dono che conta ma la dimensione del cuore che lo da. (Anonimo) ”


مکن منعم که دل بر دیده بستم


به پای مهرِ مهرویان نشستم


بسی دلدادگیها کرده ام من


نخوردم می ولیکن مستِ مستم


#گیتی_ رسائی

  • گیتی رسایی
۲۲
آذر

Create a vibrant centerpiece. Can be used to decorate any table, whether for an event or for display at home. Made with Birch Wood Roses that last forever. No need to water and they won't wilt. Engulfed in a glass vase, with optional Glass Beads to simulate water.


زندگی چون لاله های دست نخورده ی


طبیعت هستند


لاله سرخ تابستان ، زرد پائیز، سفید زمستان


و جای لاله سبز خالیست


زندگی بهار ندارد


#گیتی_رسائی

  • گیتی رسایی
۲۱
آذر

Watercolor Portrait (credit not provided on site)


من از تکرارها لذت میبرم


مخصوصا اگر دیدار تو باشد


#گیتی_رسائی

  • گیتی رسایی
۲۰
آذر

Girl lying in water with leaves art


هرگز نفهمیدم که دوستم داشتی


اصلا دوست داشتن را نفهمیده بودم


و این بود


کلاهی که زندگی برسرم گذاشت


#گیتی_رسائی

  • گیتی رسایی
۱۹
آذر

Lovely redbud tree....


غم هرکس که دیدم جانم افسرد


دلم را خون نمود و روحم آزرد


چو بینی دردو ، وامانی ز دزمان


ز انسان بودنت گردی پشیمان


بود کوتاه دستم، سینه ام تنگ


زند رنج عزیزان بر دلم چنگ


ندارم چاره ای جز آه و حسرت


ببین خون میخورم از روی زردت


ازین هستی پشیمان گشته ام من


چو مرغی بال و پر بشکسته ام من


نمیدانم چه باید کرد با دل


که باشد زندگانی دور باطل


"رسا" تاکی شکایت ؟ شکوه تاکی؟


بقول رودکی بشنو تو از نی


#گیتی_رسائی

  • گیتی رسایی
۱۸
آذر


از چشم بدی دیدم و از دوست ندیدم


او رسم رفاقت به من شبزده آموخت


#گیتی_رسائی

  • گیتی رسایی
۱۷
آذر

♡ butterfly spirit ♡


گول رنگ و بوی گل را


درچمن هرگز مخور


خون دلها خورده اند و


سینه ها بدریده اند


#گیتی_رسائی

  • گیتی رسایی
۱۶
آذر


شب تا به ســـــحر دیده


به در دوخته ام


چون شمع شب افروز


به سر افروخته ام


در طــــــــــــــالع من نبـــــــود


ایام به کام


چون مرغـــــــــــک بینوای


پر سوختـــه ام


#گیتی_رسائی

  • گیتی رسایی
۱۵
آذر

I Love You,Wass Albert: Mert nagyon szeretlek,Lőrincz Andrea : Csók,B.Huszta Irén: Szeretlek,I Love You," Szeretlek ... mást nem is akarok ,,I Love You!...gif,szeretlek...gif,Szedd a tavasz virágait...,I Love You!-gif, - klementinagidro Blogja - Ágai Ágnes versei , Búcsúzás, Buddha idézetek, Bölcs tanácsok , Embernek lenni , Erdély, Fabulák, Különleges házak , Lélekmorzsák I., Virágkoszorúk, Vörösmarty Mihály versei, Zenéről, A Magyar Kultúra Napja-Jan.22, Anthony de Mello, Anyanyelvről-Haza...


قلم را می کشم بر روی کاغذ


که شاید نقشی از رویت ببینم


بهر خطی نشانی می نشانم


شده همدم قلم بر روی کاغذ


#گیتی_رسائی

  • گیتی رسایی